در قرآن آیات زیادی وجود دارد که هدف از برانگیختگی پیامبران را برپایی عدل و داد دانسته است. در سیره پیامبر و امامان معصوم نیز عدالت به امری که کل هستی بر مبنای آن سامان گرفته، تعبیر شده است. از سوی دیگر از جمله صفات خداوند در اسلام، عدل است.
خداوند عادل است زیرا همه چیز کل هستی و کیهان را بر اساس آن آفریده و آدمیان را از طریق پیامبران به طی طریق در جهت عدالت دعوت کرده است اما عدالت در تشیع و نزد امامان شیعی از قدر و منزلت ویژهای برخوردار است. بهگونهای که عدل از جمله ممیزات اصول دین نزد تشیع به شمار میرود. اهمیت عدل در شیعه به حدی است که آرمانشهر شیعی که در آینده توسط امام غایب برپا خواهد شد، برجستهترین کارکردش را در برقراری عدالت میبیند. با این حال حرکت به سمت عدالت مهمترین هدف یک جامعه اسلامی است؛ تاریخ اسلام و بهویژه تاریخ تشیع گواهی است بر این مهم. در تاریخ تشیع، در دوران کوتاه زمامداری امام علی(ع)، جهشها و حرکتهای زیادی در جهت تحقق عدالت از جانب امام برداشته شد. با این وجود اما حضرت نتوانستند آنگونه که خواست پیامبر و قرآن است، به اجرای دقیق عدالت بپردازند و موانعی در راه امام علی(ع) در این زمینه وجود داشت. کندوکاو در این موانع تاریخی میتواند راهگشای جامعه اسلامی در حرکت به سمت افقهای عدالتخواهانه باشد. مطلبی که از پی میآید به این مسئله اختصاص دارد.
قبل از ارزیابی موانع و مشکلاتی که برنامههای عدالتمحورانه امیرمؤمنان علی(ع) را ناتمام باقی گذاشت، بد نیست با مقایسهای تطبیقی میان 2تجربه حکومتی پیامبر(ص) و امام علی(ع) به یک پاسخ روشن برای این سؤال برسیم که چرا راه استقرار عدالت در جهان پس از پیامبر ناهموار شد و چرا تجربه درخشان مولای متقیان عمر کوتاهی داشت؟
در پاسخ به سؤال طرح شده باید به این مسئله توجه داشت که فضای جامعه روزگار امیرمؤمنان(ع) تحتتأثیر نگرشهای جاهلانه با رنگ و لعاب دینی بود. به واقع در تطبیق پرچمهای مخالفتی که علیه حکومت پیامبر(ص) و علی(ع) برافراشته شد، به این مسئله پی میبریم که اگرچه خط سیر اجرایی قریش اموی و هواخواهانش هیچ تفاوتی را در این دوره نشان نمیدهد اما از جنبه استفاده از ابزارها یک رویه خطرناک از رویارویی دین با دین را نمایانگر میسازد؛ در واقع آنها از طریق جابهجایی قرآن با هبل به توفیقات گستردهای در مسیر جذب عوام رسیدند.
از این وجه آنچه در دوران پیامبر سویه مبارزه با خط کفر را روشنی ویژهای بخشیده بود، در پس بازی رنگها و نقشها که معاویه و عمروعاص در دوران حکومت علوی به راه انداختند، به یک آشفتگی سیاسی و آنارشیسم اعتقادی بدل شد که نهتنها تفکیک جناح حق از باطل را به کاری بس دشوار تبدیل کرد بلکه از طریق نمادها و تبلیغات یک نوع وارونهنمایی حقیقت را پیش آورد که به مقصدی چون شهادت امام علی(ع) در محراب عبادت رسید.
از موضع ساختارهای اجتماعی، پیامبر(ص) در شهری تشکیل حکومت داد که با منشهای یکتاپرستانه و توحیدی بیگانه نبود و به واسطه حضور ایشان، ضریب همگرایی و همبستگی اجتماعی و دینی در آن بالا رفت اما وضعیت کوفه ورای موقعیتهای سیاسی، بهدلیل نوپایی ساختارهای اجتماعی به معنای عام، کار تشکیل حکومتی بر مبنای اصول ارزشی و مکتبی اسلام را دچار مشکل میکرد. مسلمین دوران پیامبر(ص) جهاد را بهعنوان وسیلهای برای قرب الهی در نظر میگرفتند اما فتوحات پس از رحلت پیامبر(ص) و آشنایی با مفاهیم تازهای که عرب بیاباننشین و غیرمتمدن آن را به چشم ندیده بود، حس دنیاطلبی را در برخی از صحابه ایجاد کرد، زمینه رشد و شکوفایی معنوی را در نومسلمانان خشکاند و به رویارویی با نظام سیاسی علوی منجر شد.
از بعدی دیگر، دستهبندیهای سیاسی در دوران پیامبر اکرم(ص) به وسعت و پیچیدگی دوران امیرمؤمنان نبود. بنیامیه(قریش اموی) و پس از آن، برخی یهودیان مدینه، به عنوان مخالفان جدی پیامبر اکرم(ص) قدبرافراشتند و جنگهای بسیاری را بر ایشان تحمیل کردند اما شکست موضع قدرتمندانه احزاب و کشتهشدن بسیاری از سران حزب اموی و قریش در جریان 3جنگ بدر، احد و خندق باعث شد تا رهبر قریش یعنی ابوسفیان وجهه سیاسی و اجتماعی خود را در مکه از دست بدهد و سرانجام نیز در جریان فتح مکه به صورت ظاهری اسلام آورد یا یهودیان مدینه نیز وقتی به جنگ برخاستند با پاسخ دندانشکن مسلمانان مواجه شدند.
اما موقعیت پیچیده دوران امام علی(ع) که نشأتگرفته از فضای خاص سیاسی و اجتماعی شکل گرفته پس از رحلت نبیاکرم(ص) بود، وضعیت شناخت نیروهای معارض و تمییز حق از باطل را مشکل ساخته بود.
به واقع اگر زمانی ابوسفیان پرچم هبل، لات و عزی را علیه پیامبر برمیافراشت اما پرچمی که اشرافیت عرب علیه علی(ع) علم کرد، جمل(شتر سرخ موی) بود. علی(ع) در این برهه بغرنج سیاسی با 3گونه استراتژیک شتر مقدس( مرکب سرخ موی عایشه)، نیزه مقدس( قرآنهای بر نیزه رفته) و نوک قله (شهادت امام علی(ع) در محراب کوفه) روبهرو شد و با وجود بسیاری از نابسامانیهای مختلف برجای مانده از عهد خلفای پیشین توانست تا حدودی آب رفته را به جوی بازگرداند. با این حال امام علی(ع) نتوانست آنگونه که میخواستند، عدالت الهی را تحقق بخشد.
در ادامه موانع تحقق عدالت در حکومت علوی را از نظر میگذرانیم.
1 - کشور پهناور اسلامی که از خراسان تا مراکش وسعت داشت در ابعاد دینی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اداری و فرهنگی نیازمند برنامه، تربیت و سازماندهی مجدد بود. در 25سال پیش از خلافت حضرتبدون توجه به تربیت فرهنگی و دینی مردم، مهمترین هدف، فتوحات و گسترش قلمرو جغرافیایی و حکومتی بود. البته قوت فکر اسلامی و شعائر دینی جاذبه خاص خود را داشت اما عوارض جانبی این فتوحات نباید مورد غفلت قرار گیرد. این عوارض منفی و واکنشهایی که در مقابل آن صورت گرفت در جریان شورش مردم و قتل خلیفه سوم، خود را نشان داد و آشکار شد که اتحاد جامعه اسلامی دستخوش دگرگونی شده و اختلاف و نفاق در میان مردم به وجود آمده است.
2 - اقدامات 3خلیفه اول و الگودهی نامناسب آنها به جامعه اسلامی، موجب رشد نسلی از مسلمانان شد که اصول اسلامی را بر اساس آموزههای 3خلیفه اول درمییافتند.
3 - تغییر بعد نگرش مسلمانان به ارزشهایی چون جنگیدن در رکاب پیامبر(ع) که افتخاری معنوی به شمار میرفت، در عهد خلیفه دوم به معیار طبقاتیکردن جامعه و تخصیص بیتالمال بر مبنای نسب و سابقه بدل شد.
4 - بروز پدیدهای به نام تفسیر به رأی در امر دین؛ برای مثال اجتهاد ابوموسی در جریان جنگ جمل یا فتاوی عمر در حرام اعلام کردن 94حلال عهد پیامبر.
5 - فاصله گرفتن مردم از خط اسلام در پی 25سال که گمگشتگی از حقنگری و جهل نسبت به حق، پیامد آن بود.
6 - وارد شدن اصطلاح قیصرگرایی و کسریگرایی در فرهنگ اجتماعی عرب پس از فتوحات خلیفه دوم.
7 - تحول منفی فرهنگ مسلمین در پی تأثیرپذیری از فرهنگ ملل مغلوب در جریان فتوحات خلیفه دوم.
8 - مشکل امارت معاویه در شام.
9 - شیوه نادرست خلیفه دوم در تقسیم بیتالمال که به طبقاتی شدن جامعه منجر شد.
10 - آشفتگی اوضاع داخلی و غالب شدن اندیشههای انحرافی ضد دین در جامعه اسلامی.
11 - احیای رهیافتهای روانشناختی اعراب از قبیل واگرایی اجتماعی و تشتت آرا پس از رحلت پیامبر.
12 - نوپایی ساختاری کوفه که عاملی مهم در ایجاد مشکل و مانع بر سر راه استقرار عدالت به شمار میرفت و به علت همین ناهمگونی بینشی و تشتت آرا، شکل خطرناکی از حقگریزی و عدلستیزی در فرازهای حساس تاریخ تشیع در این شهر دیده شد که در نهایت به شهادت امام علی(ع) منتهی شد.